- 23/11/20
- 36
- 157
- 33
https://uupload.ir/files/9crw_۲۰_۱۲_۲۰۲۰_۱۷_۴۹_۴۲_۹۳۹۰۰۰۰.gif
بچه که بودم گمان میکردم یلدا شخص خاصی باشد ؛
آدم بزرگها تدارک میبینند و یلدا خانوم شصت ثانیهای مهمان سفرههایمان میشود!
آدم بزرگها غزل حافظ میخوانند
و
دلبرانه به یلدا خوش آمد میگویند .
بزرگتر شدم .
فهمیدم ؛
یلدا دختری است میان هیاهوی جمع که
ساکت و آرام چشمانش را میبندد و فال میگیرد و با جملهی مژده ایام وصال نزدیک است!
لبخند بر لبش مینشاند .
یلدا دختری است که شصت ثانیهای بیشتر عشق را بر دلش حکم میدهد تا برای سرمای زمستان در دلش هیزم عشق بنهد تا دلگرم بماند .
عزیزای دلم سلام
امیدوارم شب یلدا در کنار بزرگان و عزیزانتون به شیرینی هندونه و سرخی انار بگذره
امیدوارم حسابی شاهنامه و حافظ بخونید و برای حتی یک دقیقه بیشتر از ته دل بخندید
گرچه با وجود کرونا فکر میکنم چنین چیزی فراهم نباشه
این اولین پاییزی بود که روی برگها با شوق و لذت بیوصف، قدم نزدیم، اولین پاییزی بود که طعم خرمالو زیر دندانمان مزه نکرد و بوی تند نارنگی حالمان را جا نیاورد. اولین پاییزی بود که اشتیاقی به هیچ چیز نداشتیم، اولین پاییزی بود که سکوت کردیم و مطلقا غمگین بودیم.
چشم به هم زدیم و پاییز تمام شد، چشم به هم زدیم و زمستان رسید، چشم به هم زدیم و حوصلهای برای وداع با پاییز هم نداشتیم...
پاییز بود و کنار هم نبودیم، پاییز بود و با کسی قدم نزدیم، پاییز بود و به گرمی آغـ*وش کسی پناه نبردیم، و حالا یلدا رسیده و محکومیم به تنهایی ...
یلدایی بدون جمع شدنها و قصه گفتنها و خندیدنها، یلدایی در انزوا و سکوت، یلدایی بدون شور و شوق، یلدایی به دور از هم...
تفال میزنیم به دیوان حافظ و امید داریم که بشنویم؛ "یوسف گمگشته باز آید به کنعان غم مخور، کلبهی احزان شود روزی گلستان غم مخور..." و یوسف گمگشتهی ما شادیست و سلامتیست و همنشینیهای بدون هراس...
امید داریم که سال بعد پاییز که رسید کنار هم باشیم با عشق و لبخند و بگوییم: این پاییزی که گذشت؛ آخرین پاییزی بود که کنار هم نبودیم و حالمان خوب نبود.

یلداتون مبارک

☆بنویس از پاییزیترین یلدات☆
کادر مدیریت ستارگان رمان
بچه که بودم گمان میکردم یلدا شخص خاصی باشد ؛
آدم بزرگها تدارک میبینند و یلدا خانوم شصت ثانیهای مهمان سفرههایمان میشود!
آدم بزرگها غزل حافظ میخوانند
و
دلبرانه به یلدا خوش آمد میگویند .
بزرگتر شدم .
فهمیدم ؛
یلدا دختری است میان هیاهوی جمع که
ساکت و آرام چشمانش را میبندد و فال میگیرد و با جملهی مژده ایام وصال نزدیک است!
لبخند بر لبش مینشاند .
یلدا دختری است که شصت ثانیهای بیشتر عشق را بر دلش حکم میدهد تا برای سرمای زمستان در دلش هیزم عشق بنهد تا دلگرم بماند .
عزیزای دلم سلام

امیدوارم حسابی شاهنامه و حافظ بخونید و برای حتی یک دقیقه بیشتر از ته دل بخندید

گرچه با وجود کرونا فکر میکنم چنین چیزی فراهم نباشه
این اولین پاییزی بود که روی برگها با شوق و لذت بیوصف، قدم نزدیم، اولین پاییزی بود که طعم خرمالو زیر دندانمان مزه نکرد و بوی تند نارنگی حالمان را جا نیاورد. اولین پاییزی بود که اشتیاقی به هیچ چیز نداشتیم، اولین پاییزی بود که سکوت کردیم و مطلقا غمگین بودیم.
چشم به هم زدیم و پاییز تمام شد، چشم به هم زدیم و زمستان رسید، چشم به هم زدیم و حوصلهای برای وداع با پاییز هم نداشتیم...
پاییز بود و کنار هم نبودیم، پاییز بود و با کسی قدم نزدیم، پاییز بود و به گرمی آغـ*وش کسی پناه نبردیم، و حالا یلدا رسیده و محکومیم به تنهایی ...
یلدایی بدون جمع شدنها و قصه گفتنها و خندیدنها، یلدایی در انزوا و سکوت، یلدایی بدون شور و شوق، یلدایی به دور از هم...
تفال میزنیم به دیوان حافظ و امید داریم که بشنویم؛ "یوسف گمگشته باز آید به کنعان غم مخور، کلبهی احزان شود روزی گلستان غم مخور..." و یوسف گمگشتهی ما شادیست و سلامتیست و همنشینیهای بدون هراس...
امید داریم که سال بعد پاییز که رسید کنار هم باشیم با عشق و لبخند و بگوییم: این پاییزی که گذشت؛ آخرین پاییزی بود که کنار هم نبودیم و حالمان خوب نبود.




☆بنویس از پاییزیترین یلدات☆

